تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت


سعدی


سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن ، فرصت شمار امروز را

منه دل بر سرای عمر، سعدی
که بر گنبد نخواهد ماند این گوز

ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین می نمود
کی گمان بردم که شهد آلوده زهر ناب داشت

سعدی گر آسمان بشکر پرورد ترا
چون می کشد به زهر ندارد تفضلی

اگر دانی که دنیا غم نیرزد
بروی دوستان خوشباش و خرم

غنیمت دان اگر دانی که هر روز
ز عمر مانده روزی می شود کم

منه دل بر سرای عمر سعدی
که بنیادش نه بنیادیست محکم

برو شادی کن ای یار دل افروز
چو خاکت می خورد چندین مخور غم

عقلم بدزد لختی، چند اختیار دانش؟
هوشم ببر زمانی، تا کی غم زمانه؟

سعدی وفا نمی کند ایام سست مهر
این پنج روز عمر بیا تا وفا کنیم

شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره خاک کیقبادی و جمی است

احوال جهان و اصل این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمیست

نصیب از عمر دنیا ، نقد وقتست
مباش ای هوشمند از بی نصیبان

  انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 130

دیدگاه های کاربران (0)


مطالب تصادفی

  • کسب درامد

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد